ترسناکترین وبلاگ دنیا

متن مرتبط با «اخبار تکنولوژی» در سایت ترسناکترین وبلاگ دنیا نوشته شده است

خانه 60سال خالی پارت3

  • خانه 60سال خالی پارت3. بعد دیدن پسر بچه رفتم طرف خانه   دیدم رنگ بدن پسر بچه زرد است گفتم اینجا چیکار میکنه خطر ناکه اینجا پسر بچه با یک صدای کلفت و عجیب گفت از این خانه دوووور شو بروووو بعد غیب شد  رفت،، داخل خانه تمام جزعیات مثل داستان پدر بزرگم بود بعد برگشتم خانه  همه چی رو به پدر بزرگ گفتم ،گفت دیگه اون جا نرو  ولی من خاستم فردا دباره برم رفتم  در خانه  باز همون پسر بچه رو دیدم گفت بروو تا مادرم ترو ندیده بروووووو.   ولی تا بخوام برم یه زن خیلی زشت قیافه ترسناک  انگاری پا نداشت به سرعتی بالا امد جلوی من  من از ترس غش کردم وقطی بهوش میامدم  دیدم تمام بدنم کبود  شده  حس انتقام درونم را گرفت رفتم  کمی بنزین به در دیوار بیرونی خونه و اتش زدم خانه را بعد اون روز هر شب به خابم میامدن و تهدیدم میکردن  و بدنم را کبود میکردن  کتکم میزدن  پدر بزرگم زره قدیمی داشت که روش ایه های قرعان بود و یک شمشیر که سوره الحمد بود ان را پوشیدم و خابیدم  نیمه شم از خاب بیدار شدم  دیدن بالا سرم است ولی نمیتواند دستی بم بزند  و میگوین از اهن و دعا بدم می اید  ومن بسم الله گفتم و غیب شد. شب بعد خاب دیدم پیرزنی به خابم اومده میگفت باهاشون مبارزه کن  هنوز زنده ای و جان داری به روح منم ارامش بده بعد یک دعا دستم داد  در خاب  بعد که بیدار شدم همان دعا که در خاب پیرزن بهم داد در دستم بود و کلی تعجب کردم و قسم خردم گفتم: من خدارو دارم من مسلمانم و از همه انها قوی ترم و انتقام ان پیر زن رو میگیرم همچی رو به پدر بزرگم گفتم حرفی نزد وگفتش بد جور باهات دشمن شدن گفتم من باهاشون میجنگم  بعد نیمه شبی دباره زاهر شد و من  شمشیر را برداشتم و با تمام توان حمله ور شدم  قیب شد  و بعد ان روز رفتم پیش سید دعا نویس دهکده کل دهکده بعد از نابودی خانه خالی من رو ادمی نترس میدانستن و گفتم :(کسی برخدا ایمان داشته باشن از جن و شیطان نمیترسد ان ها از اتشن و من از خان خاک بر اتیش بریزد خاموش میشود ) پایان پارت 3 ,اخبار تکنولوژی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها